تازه ترين
سياست واقعی جزء شريعت و دين است
  تعلیم الاسلام
  August 16, 2024
   0

نويسنده: مولوی نورالحق مظهری

بعضي مردم فكر می‌کنند كه سياست از شريعت جدا است؛ زیرا سیاست به معنای حکومت، حکومت‌داری و تسلط بر مردم است؛ ولی شریعت عبارت از عبادت، طاعت و بندگی است.

به این مردم باید گفته شود که سیاست به همین معنای که شما ذکر نمودید جدا از شریعت نیست؛ بلکه جزءلاینفک شریعت است؛ به این معنی که سیاست بدون شریعت هیچ ارزشی ندارد و شریعت بدون سیاست هیچ مفهوم واقعی ندارد.

اگر به نصوص قرآن، سنت و اجماع رجوع بکنیم و مصلحت‌های بشری را در پرتو فطرت اصیل انسانی زیر مطالعه عقل سالم قرار بدهیم صد فی صد فیصله می‌کنیم که سیاست از دین جدا نیست.

این یک حقیقت است که شريعت ضامن و جوابگوی تمام امورات زندگی همه انسان‌هاست؛ تفاوت ندارد که كارهای ملكی و مردمی باشد يا كارهای نظامی يا حكومتی باشد یا هم كارهائيكه مورد ضرورت هر فرد جامعه است.

در اسلام تمام ابعاد زندگی مکلفین، محکومین و انسان‌ها موردبحث قرار گرفته و برای هر چیز حکم خاص با شرایط و اصول بیان شده است که یکی از مباحث مهمی در دین اسلام حکومت‌داری و یا ساختن نظام است به همین خاطر است که واژه‌های مخصوص سیاست در دین اسلام جا داده شده است؛ مانند: خلیفه/امیرالمؤمنین، والی، ولاة الأمر، قضا، قاضی، حکم، بیت‌المال، حسبة، حدود، تعزیر، جیش، اعداد، جهاد، عدل، وزیر، عامل، مؤلفة القلوب، مال، قانون، اطاعت و غیره...

کسی که از اصول و فلسفه دین خبر باشد و سیاست را به معنای حقیقی‌اش بشناسد هرگز سیاست را از دین جدا نمی‌داند و همچنین انحراف سیاسی را بسیار زود شناسائی کرده و آن را مصداق سیاست مطلق نمی‌داند.

در سوره نساء خداوند عزوجل می‌فرماید:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا [سوره النساء 59]

ترجمه: ای مؤمنان اطاعت الله و اطاعت رسول‌الله و صاحبان امرتان را بكنيد، اگر شما در يك كاری باهم اختلاف كرديد پس آن را بسپاريد به الله و رسولش اگر بر الله و روز آخرت ايمان داريد و اين برایتان خيلی بهتر است و بهترین تأويل است.

اگر در اين آيه به‌دقت نگریسته شود معلوم خواهد شد كه انسان بايد همه كارهای خود را که شامل کارهای حکومت‌داری هم می‌شود بر الله متعال، رسولش و علما  پيش كند تا آنها راه‌حل را برايش پيدا كنند.

اينجا مراد از الله تعالی قول الله تعالی است كه عبارت از قرآن است و مراد از رسول‌الله صلی‌الله عليه و سلم سنت رسول‌الله است که عبارت از قول، عمل، تقریر وصفت است و مراد از اولی‌الامر علما و حکام شرعی است.

نظر به همین ویژگی که دین اسلام دارد علمای متبحر و دانشمندان بزرگ، نظام سیاسی اسلام را شامل دو ویژگی می‌کند که در هیچ نظام دیگری وجود ندارد که عبارت از الهی بودن منابع و الهی بودن هدف است.

چیزی که در محتوای این آیت ذکر شده عبارت از سه چیز است: اطاعت الله، اطاعت پیامبر و اطاعت اولی‌الامر؛ باوجوداینکه اطاعت مطلقاً ذکر شده باید گفت که بدون لحاظ معنای سیاسی آن که حاکم قراردادن قول الله، قول رسول‌الله و اولی‌الامر است هیچ مصداق دیگری برای  آیه یافت نشده و نه هم یافت می‌شود.

پس به استدلال همین آیه می‌توان گفت که سیاست اصلی جدا از دین وشریعت نیست و هیچگاه جدا نخواهد شد بناء هیچ مسلمان باید عقیده جدایی سیاست از دین را نداشته باشد؛ بلکه سیاست را جزءلاینفک دین بدانند.

به‌خاطر این که سیاست و حاکمیت جدا از شریعت نیست خداوند عزوجل مسلمانان را امر می‌کند که رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم را در تمام امورات خویش حاکم و فیصل بگردانند چنانچه می‌فرماید:

فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا.[النساء 65 ترجمه: سوگند به پروردگارت که آنها مؤمن نمی‌شوند تا آنکه تو را در آنچه میان آنها واقع می‌شود حاکم نگردانند و از داوری تو دلگیر نشوند و کاملاً تسلیم شوند.

در اینجا خداوند عزوجل مؤمن بودن انسان را موقوف بر تسلیم بودن مطلق حاکمیت رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم کرده است و می‌فرماید تا زمانی که آنها حاکمیت را به‌تمام‌معنی به تو تسلیم نکنند مؤمن محسوب نمی‌شوند؛ این واقعه در مورد کسی نازل شده است که فیصله خود را به کعب بن اشرف می‌برد و حکم رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم را دوست نداشت.

حکم و حاکمیت یکی از افراد سیاست است که بخشی عظیمی دولت را تشکیل می‌دهد چیزی که خداوند عزوجل ایمان را موقوف بر قبولانیدن آن نموده است؛ بناء کسانی که خود را مؤمن می‌دانند باید عقیده‌شان این باشد که سیاست از دین جدا نیست.

نمونه بارز سیاست و دین نظام حاکم در زمان خود رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم بود که در تمام بخش‌هایی موردنیاز انسان‌ها حاکمیت می‌کرد.

اگر سیاست جدا از شریعت می‌بود چرا خداوند عزوجل تحکیم را به رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم می‌سپرد و چرا رسول‌الله صلی‌الله و سلم نظام دولتی را تأسیس می‌نمود؟

اگر سیاست جدا از شریعت می‌بود چرا رسول‌الله صلی‌الله علیه با وجود این که رهبر مذهبی بود رهبر نظامی و سیاسی هم بود؟

اگر به آیات 44، 45، 47 سوره مائده نگاه کرده شود صد فی صد برای مسلمان ثابت می شود که سیاست از دین جدا نیست  زیرا در آن آیات خداوند عزوجل میفرماید: کسانی که به آن چیزی که از جانب خداوند نازل شده است حکم نکنند ظالم اند، کسانکی که به آن چیزی که از جانب خداند نازل شده است حکم نکنند کافر اند و کسانی که که به آن چیزی که از جانب خداند نازل شده است حکم نکنند فاسق اند.

حالا حکم‌کردن به کتاب‌الله یعنی چه؟ یعنی حکومت و سیاست؛ پس می‌توان گفت که عقیده جدایی سیاست از دین عقیده مسلمان نیست و استوار بر هیچ دلیل قوی و قابل اعتبار نمی‌باشد.

از بسی که دین در سیاست تداخل قوی و جدایی‌ناپذیر دارد خداوند عزوجل در قبول نمودن حکم شرعی اختیار را از مسلمانان گرفته‌اند و آنها را مکلف به قبول‌کردن آن نموده‌اند چنانچه می‌فرماید:

وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ.[الأحزاب:36]

ترجمه: نیست برای مؤمن ذکور و اناث زمانی که الله و رسولش قضاوت بکند اینکه آنها در کارشان اختیار داشته باشند.

پس زمانی که مسلمان مکلف به‌حکم خداوند عزوجل می‌شود لازم آن اتصال سیاست با دین است؛ زیرا حکم‌کردن بدون سلطه و حکومت معنایی ندارد.

حتی مسلمان مأمور شده است که حکم منزل خداوند عزوجل را متابعت کرده و از متابعت غیر آن جدا بپرهیزد چنانچه خداوند عزوجل می‌فرماید:

اتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلاَ تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ.[الأعراف:3]

ترجمه: پیروی آن چیز را بکنید که از جانب پروردگارتان برایتان نازل شده است و متابعت دوستان غیر از او را نکنید چه اندک پند می‌گیرید.

ما مسلمانان باید در همچون آیات فکر بکنیم که خداوند عزوجل ما را به متابعت قرآن مأمور نموده و از متابعت غیر از قرآن که عبارت از قوانین غیراسلامی و قوانین وضعی است منع نموده پس لازم آن این است که دین قانون همه‌شمول مسلمانان است که باید در همه ابعاد به شمول حکومت‌داری و دولت داری عملی شود.

کسانی که از دین معلومات ندارند و یا سیاست را به معنای حقیقی نمی‌شناسند شاید مفکوره جدایی سیاست از دین را در ذهن خود بپرورانند ور نه لزوم سیاست با دین از قرآن، حدیث، اجماع و قیاس ثابت است و از بدو خلقت کائنات ما نمونه‌های زیادی از نظام سیاسی اسلام داریم که در بخش دیگر ان‌شاءالله بیان خواهد گردید.

بعض انسان‌های کنجکاو و منجمد الفکر که به اثر نافهمی، تقلید کورکورانه و تعصب قائل به جدایی سیاست از دین است هیچ دلائل قوی برای مدعی خود ندارند فقط همیشه خرافات، هزلیات و دروغ‌ها را می‌سرایند تا اینکه در چشم مردم مسلمان ما خاک بپاشند و حقیقت را پنهان کنند؛ ولی آنها باید بدانند که پنهان نمودن حقیقت باوجوداینکه مرض منفی‌گرایی و مهلک است سبب رسوایی و بدنامی خود پنهان کننده می‌شود که تاریخ مملو از همچون حوادث است.

عقیده جدایی سیاست از دین که در قرن 17 میلادی در نصاری بروز کرد به مرور زمان توسط دشمنان دین به کشور های اسلامی نیز وارد گردید که امروز بخاطر تخریب عقیده ناب اسلامی از طرف دشمنان اسلام از آن استفاده صورت میگیرد و به عنوان یکی از اسباب مستقیم جنگ فکری  بر علیه اسلام شناخته می شود.

هدف کسانی که سیاست را از دین جدا می‌دانند این است که جلو حاکمیت اسلامی را بگیرند و جامعه مسلمانان را از قوت همه‌جانبه و معجزانه اسلام دور کنند و به‌مرورزمان به طور تدریجی همه مسلمانان را در یوغ بردگی کفار و انسان‌های بی‌دین گرفتار کنند چنانچه از بدو بروز این پدیدۀ فتنه‌انگیز نمونه‌های زیادی از آن دیده شده و در صفحات تاریخ ثبت است.

یکی از دسیسه‌های که یهود، نصاری و منافقین برای سقوط خلافت عثمانی و دیگر نظام‌های اسلامی به کار برده‌اند نشر همین عقیده منحوس سیکولاریزم است که آن را در فکر جوانان مسلمان تزریق نموده و آنها را به انحراف فکری و سیاسی آغشته‌اند که در نتیجه از عقیده و عمل اسلام دور شده و در دام مهلک دشمنان دین هلاک گردیده‌اند.

کسانی که سیاست را از دین جدا می‌دانند کوشش می‌کنند در بین علمای دین و مردم فاصله ایجاد کنند و نظام‌های اسلامی که در وقتشان حاکم است متهم به فساد، تبعیض و کارهای دیگر غیرانسانی بکنند تا اینکه مردم را از حاکمیت اسلامی متنفر سازند و خودشان با عقیده کفری‌شان بر مسلمانان حاکمیت بکنند و همچنان انسان‌های سکولار و بی‌دین بر علیه کشورهای اسلامی دسیسه سازی می‌کنند و اکثر اوقات همچون مردم، آله دست کفار گردیده و در صف مقدم کفار بر ضد مسلمانان و نظام‌های اسلامی جبهه‌گیری می‌کنند که نمونه بارز آنها کمونیست‌هاست که در صف مقدم روس‌ها آمدند و کشورشان را به خاک و خون کشیدند و همچنان بعض مسلمان نماهای غرب‌گرا که در صف مقدم امریکا و ناتو حرکت کردند و بر علیه کشورشان افغانستان جنگ ویران شمول را آغاز کردند.

مردم مسلمان ما باید هوشیار باشند و هیچگاه فریب چنین افراد شیطان‌صفت را نه خورند؛ زیرا اینها نه‌تنها اینکه کشورهای اسلامی را به دست کفار می‌دهند؛ بلکه هویت و شخصیت مسلمانان را می‌ربایند و کوشش می‌کنند که جامعه مسلمانان مملو از هر گونه فساد گردد تا راه فعالیت برای آنها باز شده و مسلمانان را شکار فکر مفسد خودشان بگردانند.

کسانی که سیاست را از دین جدا می‌دانند بر مدعای خود هیچ دلیل قابل اعتبار نقلی و عقلی را ندارند؛ بلکه در بیشترین مناظره‌های و مباحثه‌های که در این مورد شده‌اند مرتکب شکست فصیحانه شده‌اند که تاریخ پر از همچون حوادث است.